Telegram Group »
Canada »
؏شـِِِِ۪۪۪ٜۖـ۪۪ٜؓؔق ٺـؖؖؖݪ۪ٜ۪ٜٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜــخ » Telegram Webview
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لحظه ها میگذرند
گرم باشیم و پر از فکر و امید، عشق باشیم و سراسر خورشید
زندگی همهمهی مبهمی از رو شدن خاطره هاست
هر کجا خندیدیم، هرکجا خنداندیم
زندگانی آنجاست ...
🌸 🌸
گرم باشیم و پر از فکر و امید، عشق باشیم و سراسر خورشید
زندگی همهمهی مبهمی از رو شدن خاطره هاست
هر کجا خندیدیم، هرکجا خنداندیم
زندگانی آنجاست ...
🌸 🌸
دستانت را می خواهم
برای تنم
که دلتنگ نگاه توست
و لبهام
نمیداند چه رنگی ببوسد
که زیباتر جلوه کنی
شاید شرابی
که مست کند شبانه های ما را
شاید ارغوانی
که مرا یاد لب هات بیندازد...
مدام،
به تو فکر کنم
به بوسه هات
و مدام
در خوابت، به سپیدی قو
شناور باشم آرام
#عباس_معروفی🦋
برای تنم
که دلتنگ نگاه توست
و لبهام
نمیداند چه رنگی ببوسد
که زیباتر جلوه کنی
شاید شرابی
که مست کند شبانه های ما را
شاید ارغوانی
که مرا یاد لب هات بیندازد...
مدام،
به تو فکر کنم
به بوسه هات
و مدام
در خوابت، به سپیدی قو
شناور باشم آرام
#عباس_معروفی🦋
معمولا این آدما نیستن که عوض میشن، بیشتر وقتا، چون برامون مهم میشن، بیشتر بهشون دقت میکنیم و کارایی که قبلا توی چشممون نبودن، حالا بیشتر به چشممون میان و فکر میکنیم طرف عوض شده
ℒℴ𝓋ℯ...♡
ℒℴ𝓋ℯ...♡
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💌
یه ثانیه بی تو اصلا اروم ندارم
ℒℴ𝓋ℯ...♡
یه ثانیه بی تو اصلا اروم ندارم
ℒℴ𝓋ℯ...♡
🤍🫧🤍
من و تو همان
آرزوهایی هستیم که همیشه
بر دل همدیگر خواهیم ماند
من در جستجوی کسی هستم که
مثل هیچ کس نیست.
میخواهم بنویسم
میخواهم بسرایم از
پوست گندم گون و شب چشمانش
وتپشهای بی امان قلبش
#دلتنگی یعنی تو نیستی و
#غروب شده است
و من باز به جای تو
به تماشای #غروب نشسته ام ....
#مینو_پناهپور
ℒℴ𝓋ℯ...♡
من و تو همان
آرزوهایی هستیم که همیشه
بر دل همدیگر خواهیم ماند
من در جستجوی کسی هستم که
مثل هیچ کس نیست.
میخواهم بنویسم
میخواهم بسرایم از
پوست گندم گون و شب چشمانش
وتپشهای بی امان قلبش
#دلتنگی یعنی تو نیستی و
#غروب شده است
و من باز به جای تو
به تماشای #غروب نشسته ام ....
#مینو_پناهپور
ℒℴ𝓋ℯ...♡
🤍🤍
ای عشق....
دستانِ ڪدام باغـبان
بذر مهرت را
در ڪویرِ دلـم ڪاشته است؟ ...
ڪه شمیـمِ آن...
تمـامِ فاخته ها را مسـت ڪرد..
طراوت ڪدامین اقاقــے را
پیشڪش رویاهـای آبـی ام
ڪرده ای؟....
ڪه قلبــم ...
بهشتِ پـروانه ها شد...
بڱذار در ساحلِ آرامشت
ڪمی توقف ڪنم و
در احساس طلایـے
ستاره ات تڪثیر شوم
شاید زنـدگی
تبسمی سـبز و
آغوشــی گـرم
براے آسایشم فراهم سازد....
#شیوامیثاقی
ℒℴ𝓋ℯ...♡
ای عشق....
دستانِ ڪدام باغـبان
بذر مهرت را
در ڪویرِ دلـم ڪاشته است؟ ...
ڪه شمیـمِ آن...
تمـامِ فاخته ها را مسـت ڪرد..
طراوت ڪدامین اقاقــے را
پیشڪش رویاهـای آبـی ام
ڪرده ای؟....
ڪه قلبــم ...
بهشتِ پـروانه ها شد...
بڱذار در ساحلِ آرامشت
ڪمی توقف ڪنم و
در احساس طلایـے
ستاره ات تڪثیر شوم
شاید زنـدگی
تبسمی سـبز و
آغوشــی گـرم
براے آسایشم فراهم سازد....
#شیوامیثاقی
ℒℴ𝓋ℯ...♡
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به انزواے دلم،
اے دوست ڪَر آمدے..!
دو قدم مانده به ڪوچ
زخمه، زان ساز دل یار بیار....
یادے از یار ڪَـرفتار بیار.....
ڪَر به دیدار من
از یار، تو را بود خبر....
غزلی ناب، غزالم سوے دلدار بیار....
اے...!
ڪه از ناز نڪَاهت ،
شده آشفته دلم، غرق دردم ،
خبر از آن رخ غمخوار بیار...!!
#لیلازند
به انزواے دلم،
اے دوست ڪَر آمدے..!
دو قدم مانده به ڪوچ
زخمه، زان ساز دل یار بیار....
یادے از یار ڪَـرفتار بیار.....
ڪَر به دیدار من
از یار، تو را بود خبر....
غزلی ناب، غزالم سوے دلدار بیار....
اے...!
ڪه از ناز نڪَاهت ،
شده آشفته دلم، غرق دردم ،
خبر از آن رخ غمخوار بیار...!!
#لیلازند
تو را چه بنویسم...؟
بیرون زده از لوح محفوظ،
که به تقدیر با من ....
دستهای کوتاه من و
بخت بلند با تو...
و نام هجا ناشدهات
در شناسنامه ی شاعر...
تو را چه بنویسم...
ای نقش بسته بر کتیبهی آن دیار
شیرینترین یار...
که فرهاد در من
تیشه در هزار بیستون فرآموش
گم دارد...
#گویا_فیروزکوهی❤️🦋
بیرون زده از لوح محفوظ،
که به تقدیر با من ....
دستهای کوتاه من و
بخت بلند با تو...
و نام هجا ناشدهات
در شناسنامه ی شاعر...
تو را چه بنویسم...
ای نقش بسته بر کتیبهی آن دیار
شیرینترین یار...
که فرهاد در من
تیشه در هزار بیستون فرآموش
گم دارد...
#گویا_فیروزکوهی❤️🦋
مرا ترجیح بده..
به قدم زدن و غرق شدن در موسیقی
به خندیدن...
رقصیدن...
مرا ترجیح بده به کتاب ها...
داستان ها...
به نشستن و از باران گفتن ها
مرا ترجیح بده به لذت استشمام عطر اقاقی...
به تماشای غروب...
به بافتن رویا...
مرا ترجیح بده به زندگی...
به خواب...
به مهتاب ..
مرا به همه ی دنیا ترجیح بده...
من ارزشش را دارم...
تنها منم که تو را بدون مرز
بدون حد
بدون قانون دوست دارم ...
مرا ترجیح بده حتی به خواندن همین جملات!
#حامد_نیازی❤️🦋
به قدم زدن و غرق شدن در موسیقی
به خندیدن...
رقصیدن...
مرا ترجیح بده به کتاب ها...
داستان ها...
به نشستن و از باران گفتن ها
مرا ترجیح بده به لذت استشمام عطر اقاقی...
به تماشای غروب...
به بافتن رویا...
مرا ترجیح بده به زندگی...
به خواب...
به مهتاب ..
مرا به همه ی دنیا ترجیح بده...
من ارزشش را دارم...
تنها منم که تو را بدون مرز
بدون حد
بدون قانون دوست دارم ...
مرا ترجیح بده حتی به خواندن همین جملات!
#حامد_نیازی❤️🦋
بودنٺ بودن جان
اسٺ خودٺ میدانی
نفس و ٺاب و ٺوان
اسٺ خودٺ میدانی.....
مالڪ قلب من و
مالڪ احساس منی
؏شـق ٺو ؏شـق نهان
اسٺ خودٺ میدانی......
#پرویزغلامی❤️🦋
اسٺ خودٺ میدانی
نفس و ٺاب و ٺوان
اسٺ خودٺ میدانی.....
مالڪ قلب من و
مالڪ احساس منی
؏شـق ٺو ؏شـق نهان
اسٺ خودٺ میدانی......
#پرویزغلامی❤️🦋
در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
یکی زشب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند
نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند
گذر گهی است پر ستم که اندرو به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند
نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند
#هوشنگ_ابتهاج❤️
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
یکی زشب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند
نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند
گذر گهی است پر ستم که اندرو به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند
نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند
#هوشنگ_ابتهاج❤️
وای، باران؛
باران؛
شیشه پنجره را باران شست .
از دل من اما،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ،
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.
می پرد مرغ نگاهم تا دور،
وای، باران،
باران،
پر مرغان نگاهم را شست...
#حمید_مصدق❤️🦋
باران؛
شیشه پنجره را باران شست .
از دل من اما،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ،
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.
می پرد مرغ نگاهم تا دور،
وای، باران،
باران،
پر مرغان نگاهم را شست...
#حمید_مصدق❤️🦋
دلم را ورق میزنم،
به دنبال نامی که گم شد
در اوراق زرد و پراکندهی این کتاب قدیمی
به دنبال نامی که من ...
- منِ شعر هایم - که من هست و من نیست،
به دنبال نامی که تو ...
- توی آشنا، ناشناس تمام غزلها
به دنبال نامی که او ...
به دنبال اویی که کو ....؟!
#قیصر_امین_پور❤️🦋
به دنبال نامی که گم شد
در اوراق زرد و پراکندهی این کتاب قدیمی
به دنبال نامی که من ...
- منِ شعر هایم - که من هست و من نیست،
به دنبال نامی که تو ...
- توی آشنا، ناشناس تمام غزلها
به دنبال نامی که او ...
به دنبال اویی که کو ....؟!
#قیصر_امین_پور❤️🦋
Shekanjegar
Dariush (@ir2taraneh)
هر ڪجا هستی باش ،
من از این ڪَوشه یِ
تاریڪ جهان ،
از همین دور
برایِ تـــو و زیباییِ
مختصِ خودت می میرم ...! j
#عادل_رستمڪلایی❤️🦋
من از این ڪَوشه یِ
تاریڪ جهان ،
از همین دور
برایِ تـــو و زیباییِ
مختصِ خودت می میرم ...! j
#عادل_رستمڪلایی❤️🦋
تو باشی، چه نیاز به لبخند؟!
به بوسه، به شعر؟!
تو باشی، همه چیز هست
رو می کند دلم به سمت خوشبختی...
آن سمت که تو ایستاده ای،
زندگی هنوز هم جریان دارد
دوست داشتن کار خودش را می کند
می تازد عشق ...
می بارد عشق ...
#عرفان_یزدانی❤️
به بوسه، به شعر؟!
تو باشی، همه چیز هست
رو می کند دلم به سمت خوشبختی...
آن سمت که تو ایستاده ای،
زندگی هنوز هم جریان دارد
دوست داشتن کار خودش را می کند
می تازد عشق ...
می بارد عشق ...
#عرفان_یزدانی❤️